چگونه بفهمیم فرزند ما مشکل استحقاق دارد؟ جوانان امروزی اغلب تنبل، ناسپاس و حق به جانب خوانده می شوند. آنها متهم به نسل «جام مشارکت» هستند که صرفاً به خاطر حضورشان پاداش دریافت کردند. والدین اغلب از این شکایت دارند که فرزندانشان بیش از حد مشغول بازی های ویدیویی و گشت و گذار در کانال های مربوط به شبکه های اجتماعی هستند و نمی توانند کارهای مهم تر خود را انجام دهند.
اما آیا جوانان امروزی معنای سخت کوشی را نمی دانند یا اینکه راه دیگری برای برخورد با آن دارند؟
پاسخ به این سوال دشوار است زیرا استحقاق یک کلمه پیچیده است. به ظاهر، استحقاق را می توان به عنوان انتظاری که باید به عنوان یک انتظار خاص و ویژه تلقی شود، در نظر گرفت. با این حال، می تواند دلالت ضمنی نیز داشته باشد.
مطالعه ای که در مجله نوجوانان منتشر شده است سعی می کند این بحث را با تفکیک استحقاق به دو دسته: استحقاق سلطه جویانه و غیرسلطه جویانه حل کند. بیایید نگاهی عمیقتر به هر دو بیاندازیم تا بفهمیم که آیا احساس ذی حقی ای که ممکن است فرزند شما از خود نشان دهد دلیلی برای نگرانی هست یا خیر.
1. استحقاق سلطه جویی
استحقاق بهره جویانه یکی از گرایش های خودشیفتگی است که به عنوان «انتظار امتیازات ویژه نسبت به دیگران و معافیتهای ویژه از مطالبات عادی اجتماعی» توصیف شده است. محققان به سرپرستی جرد لسارد از دانشگاه کالیفرنیا ارواین دریافتند افرادی که دارای حق سلطه و بهره جویی بودند، سطوح بالاتری از روان رنجوری و سطوح پایین تری از جهت کاری، تعهد اجتماعی و عزت نفس را نشان دادند.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا یک فرد احساس سلطه جویی دارد:
برخی از کارشناسان بر این باورند که استحقاق محصول جانبی جامعه بیش از حد فردی ما است. ما دائماً با پیامهایی بمباران میشویم که به ما میگویند منحصربهفرد و خاص هستیم، که میتواند منجر به یک حس استحقاق فرهنگی شود.
استحقاق همچنین می تواند نتیجه زیاده خواهی والدین در دوران کودکی باشد. اگر کودکان هرگز مجبور به انجام کارهای خانه نشوند یا عواقب اعمال خود را تجربه نکنند، ممکن است احساس استحقاق داشته باشند که تا بزرگسالی نیز ادامه دارد.
رسانههای اجتماعی نیز میتوانند در نگرشهای شایسته جوانان امروزی نقش داشته باشند. پلتفرم هایی مانند فیس بوک و اینستاگرام یک تصویر نادرست از زندگی مردم نمایش می دهند، که می تواند اینگونه به نظر برسد که همه به جز شما زندگی شگفت انگیزی دارند. این مقایسه می تواند منجر به احساس حسادت و رنجش شود که می تواند نگرش “اول من” را تقویت کند.
این مطالعه همچنین نشان داد که افرادی که دارای حق سلطه جویی هستند، یعنی افرادی که به جملاتی مانند “من نباید به اندازه دیگران سخت کار کنم تا به آنچه لیاقت دارم برسم” پاسخ مثبت میدهند، تمایل بیشتری به دستکاری، مسئولیت ناپذیری و سنگدلی نشان میدهند. . آنها همچنین نگرانی های اجتماعی را بی اهمیت می دانستند.
2. استحقاق غیرسلطه جویانه
بر اساس این مطالعه، استحقاق غیرسلطه جویانه ریشه در احساس امن عزت نفس و ارزش خود دارد. برخلاف حق سلطه جویانه، این توقع را شامل نمیشود که با من بهعنوان فردی خاص یا بهتر از دیگران رفتار شود.
افرادی که حس استحقاق غیرسلطه جویانه داشتند، از جهت کاری قوی تر به نظر می رسند، که نشان می دهد ممکن است احساس کنند حق دارند چیزهایی را که می خواهند به دست آورند. زیرا مایلند برای به دست آوردن آنها تلاش لازم را انجام دهند.
شرکتکنندگانی که حق سلطه جویی نداشتند به احتمال زیاد با جملاتی مانند «من لایق بهترین چیزها در زندگی هستم» موافق بودند. اما لزوماً فکر نمیکردند که دیگران باید به آنها کمک کنند تا چیزهایی را که میخواهند به دست آورند.
بنابراین، آنهایی که از استحقاق غیرسلطه جویانه بالایی برخوردارند، ممکن است نسبت به جوانانی که دارای حق سلطه جویی هستند، کمتر در برابر الگوهای فکری مخرب، مانند مقایسههای اجتماعی رو به بالا و رنجش از همسالان خود آسیبپذیر باشند. حق غیرسلطه جویانه محصول فرزندپروری سالم است و میتواند پل محکمی باشد زیرا نوجوانان در حال گذار به بزرگسالی هستند.
نتیجه
همانطور که این مطالعه اشاره می کند، ذاتاً هیچ مشکلی در احساس محق بودن در مورد چیزهای خاص وجود ندارد. در واقع، احساس استحقاق می تواند سالم و انگیزه بخش باشد. به عنوان مثال، اگر در محل کار، خود را مستحق ترفیع می دانید، به احتمال زیاد تلاش بیشتری برای کسب آن انجام خواهید داد. همین امر در مورد احساس حق داشتن یک رابطه عاشقانه موفق نیز صدق می کند. اگر معتقدید که شایسته داشتن یک ارتباط شاد و سالم هستید، به احتمال زیاد کارهای لازم برای تحقق آن را انجام خواهید داد.
استحقاق می تواند کیفیت فوق العاده مفیدی باشد اگر ریشه در عقل و احساس عینی خود ارزشمندی داشته باشد.